آذربایجان، باکو، خبرگزاری ترند/ 29 تیر، خبرنگار د. خاتین اوغلو /
محمدرضا سبزعلیپور رئیس مرکز تجارت جهانی ایران در گفتگو با خبرگزاری ترند می گوید که وقتیکه دولتی در دوران هشت ساله خود بیش از 600 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته ولیکن از پرداخت بدهی و تعهدات ریز خود به نهادهای جهانی شانه خالی میکند چیزی جزء بی فکری و سوء مدیریت نیست.
سبزعلیپور شنبه 29 تیرماه درباره تبعات عدم بازپرداخت 79 میلیون وام سررسید گذشته ایران به بانک جهانی طی 6 ماه گذشته و قرار گرفتن نام ایران در فهرست "بدحسابها" در کنار زیمبابوه، به خبرگزاری ترند گفت که عدم پرداخت اقساط وامها و پایبند نبودن به تعهدات بین المللی، معضلات و خطراتی را برای کشور ایران و حتی فعالان اقتصادی درپی خواهد داشت: که جدای از قرار گرفتن نام کشورمان در وضعیت "عدم اجراکنندگان تعهدات مالی"، به اعتبار مالی ایران و ایرانی نیز لطمه میزند و این جملات ساده به این معنا میباشد که احتمالاً از این به بعد کار مقامات ایران برای دریافت وام از بانک جهانی و سایر وام|دهندگان بین المللی دشوارتر خواهد شد.
بگفته وی، محروم شدن ایران از وامهای بیشتر یکی از نتایج این سوء مدیریتها میباشد. "درضمن نرخ و هزینه وامهای بعدی ایران بطور چشمگیری بالا خواهد رفت که بنوعی هزینه های زیادی بر کشور تحمیل میشود. علی ایحال این عمل دولت در بدحساب معرفی کردن ایران نه تنها به اعتبار جهانی ایران لطمه زده و رتبه اقتصادی ایران را تا پایین ترین حد خود کاهش میدهد بلکه تاثیر مستقیم بر اعتبار مالی کشور در مراودات ایران با وام دهندگان جهانی، دولتی و حتی خصوصی دارد. این عمل دولت تأثیر روانی زیادی بر نهادها و فعالان اقتصادی جهان میگذارد که نتیجه آن قطع همکاری و یا محتاتانه عمل کردن آنها با تجار، صاحبان صنایع و درکل فعالان اقتصادی ایران را درپی خواهد داشت. درضمن بر عضویت ایران نزد سازمانهای بین المللی لطمه خواهد زد زیرا غالب این سازمانها از ترس اینکه مقامات ایرانی از پرداخت حق عضویت خود به این سازمانها طفره بروند در عضویت کشور ایران نزد سازمان خود تجدیدنظر خواهند کرد و صد البته که عوارض بیشمار آن از این به بعد، بیش از پیش برای کشورمان نمایان خواهد شد".
وی درباره علت قطع بازپرداخت دیون ایران به بانک جهانی گف که بطور قطع دو پاسخ بیشتر ندارد، 1- سوء مدیریت دولت علی الخصوص وزیر اقتصاد و 2- تأثیر تحریمهای بین المللی.
بگفته وی، باتوجه به بالا نبودن رقم اقساط وامها، سوء مدیریت و پایین بودن تشخیص دولت محترم در عدم تعیین اولویتها در پرداختهای جهانی کشور دلیلی جزء بی تدبیری نیست.
وی همچنین می گوید که متأسفانه در غالب موارد پرداخت تعهدات بین المللی از جانب دولت در بودجه کشور قرار نمیگیرد و همین امر موجب کوتاهی در انجام تعهدات میشود.
بگفته وی، موضوعی که انسان را متعجب میکند این است که کشوری همچون ایران که تا ماهها قبل دومین اقتصاد را در خاورمیانه و شمال آفریقا (MENA) از نظر تولید ناخالص داخلی داشته، رتبه دوم در جهان را از نظر ذخایر گاز طبیعی و سومین ذخایر نفت دارا بوده. دومین تولید کننده نفت اوپک بحساب میامد و خروجی آن بطور متوسط روزانه حدود 4 میلیون بشکه در سالهای اخیر بوده و درآمدهای حاصل از صادرات نفت و گاز حدود80 درصد از درآمدهای دولت در سالهای 2011 و 2013 را بخود اختصاص داده و منبع اصلی ارز خارجی ایران محسوب میشده است چرا با این معضلات و مشکلات داخلی و جهانی روبرو شده است؟
دانایی محوری و بلای نفت
سبزعلی پور می گوید که در جهان امروز حرف اول و آخر در عرصه اقتصاد و سياست را "دانايي|محوري و مدیریت صحیح" ميزند. زیرا چنانچه کشوري نتواند اقتصاد و ديپلماسي خود را با اين مشخصه و ويژگي تعريف کند، حتي اگر بر روي دريايي از نفت و گاز و ديگر منابع طبيعي غني خوابيده باشد، چرخ آن در عرصه اقتصاد و سياست جهاني لنگ ميزند و روز به روز از قافله توسعه علمي و اقتصادي فاصله ميگيرد. آمارها بيانگر آن است که 62 کشور صادرکننده مواد خام با 36% سهم منابع انساني،20% سهم منابع فيزيکي و44% سهم منابع طبيعي جهان، حدوداٌ 8/4% از کل ثروت جهاني را توليد مي|كنند. در صورتیکه100 کشور در حال توسعه با سهم منابع انساني 56 درصدي، سهم منابع فيزيکي 16 درصدي و سهم منابع طبيعي 28 درصدي نزديك به 16% از کل ثروت جهاني را کسب كرده اند، در حاليکه 29 کشور صنعتي و پر درآمد جهان با سهم منابع انساني 67 درصدي و سهم منابع فيزيکي 16درصدي و سهم منابع طبيعي 17درصدي چيزي بيش از80 درصد از کل ثروت جهاني را به خود اختصاص داده اند.
در کشوری مانند ایران که درآمد سالانه آن از فروش نفت آن بیش از 60 الی70 میلیارد دلار است، تولید ناخالص ملی آن درسال باید حدود650 میلیارد دلار باشد تا بهره|وری در کشور صورت پذیرد. اما متأسفانه علیرغم فروش بالای نفت، وضعیت شاخصهای بهره|وری در زمینه های انرژی و صنعت در کشور ما اسفبار بوده و فقط بخشی از امورات کشاورزی آنهم بخاطر اینکه توسط بخش خصوصی و کشاورزان اداره میشود، شاخص بهره|وری کشاورزی در ایران را به|مراتب بهتر از سایر صنایع است. هرچند که خوشبختانه برخی از مديران دولتي نيز به بهره|وري پايين مديريت خود بدلیل دولتی بودن آن معترفند.
سؤال من این است: که این چه حکمتی است که وقتی قیمت نفت کاهش یافته و به تبع آن درآمد ایران کم میشود، مردم و فعالان اقتصادی از طرف دولت تحت فشار قرار گرفته و باید سختی بکشند ولیکن وقتی قیمتها افزایش پیدا کرده و درآمد نفتی ایران نیز بالا میرود باز هم بدلیل اینکه دولت سرخوش شده و از دور و بر خود غافل میشود، مجدداٌ مردم و فعالان اقتصادی فراموش شده و باید متحمل سختی بشوند. زمانیکه دولت پول ندارد کسی هم از دولت توقع ندارد اما وقتی پولدار میشود متأسفانه به صاحبان صنایع و فعالان اقتصادی ارزشی قائل نمیشود! صادرات غیرنفتی را ارج نمی نهد! درآمدهای مالیاتی را مهم نمیداند! از ایده های سازنده استقبال نمیکند!.... و دهها مورد دیگر. همین مسائل و واقعیات موجود مبین این واقعیت است که درآمدهای نفتی مایه مصيبت برای مردم و اقتصاد ايران است و نه بیشتر!
درآمدی نفتی احمدی نژاد برابر با درآمد یک قرن صادرات نفت ایران
رئیس سازمان تجار جهانی ایران می گوید که اینجانب برمبنای آمار و واقعیات موجود اظهار میدارم که دولتهای نهم و دهم در هشت سال گذشته (۱۳۸۴تا۱۳۹1) از محل صادرات نفت خام حدود۵80 میلیارد دلار درآمد داشته که تقریبا نصف درآمدهای نفتی ایران در یکصد سال اخیر است، لکن به جرأت میتوان گفت که این درآمد حتی با مجموع درآمدهای نفتی دولت های بعد از انقلاب قابل مقایسه نیست!!. طبق اسناد موجود، میزان درآمدهای نفتی ایران از زمان کشف و تولید نفت در دوره مظفرالدین شاه تا پایان سال گذشته جمعاٌ به یک هزار و ۱۱۶ میلیارد دلار رسیده است. همچنین مجموع درآمدهای نفتی ایران در دوره پیش از انقلاب تا سال ۱۳۵۷ حدود ۱۱۲ میلیارد دلار بوده که بخش عمده ای از آن در سالهای بعد از۱۳۵۲بدست آمده که قیمت نفت افزایش چشمگیری پیدا کرد، این در حالیست که تا پیش از سال ۱۳۵۲ کل درآمد نفتی ایران نزدیک به ۲۷ میلیارد دلار بوده است. اما واقعیت جالب توجه اینجاست که درآمدهای نفتی ایران در سالهای بعد از انقلاب تا سال ۱۳۸۴ یعنی زمان به قدرت رسیدن محمود احمدی نژاد ۴۴۵ میلیارد دلار بوده است ولیکن تنها در هشت سال دوره آقای احمدی نژاد درآمدهای نفتی ایران به رقم بی سابقه۵80 میلیارد دلار رسیده است که البته تا پایان عمر دولت دهم این رقم به حدود600 میلیارد دلار بالغ خواهد شد.
خاطر نشان میکنم که در سالهای ۱۳۵۸ تا ۱۳۶۰ که تازه جنگ هشت ساله ایران و عراق شروع شده بود، ایران در کل حدود ۳۵ میلیارد دلار از محل فروش نفت خام درآمد داشته و بعد از آن در سالهای منتهی به (۱۳۶۰ تا ۱۳۶۸) در کل ۱۱۰ میلیارد دلار و در دولت هاشمی رفسنجانی ( سالهای ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۶) ۱۴۱ میلیار دلار و در دولت محمد خاتمی (سالهای ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۴) فقط ۱۵۷میلیارد دلار درآمد نفتی داشته اند. در سالهای اخیر علاوه بر عواید سرشار ارزی، آمارها نشان میدهد که بخش عمده درآمدهای نفتی هشت سال اخیر دولت آقای احمدی نژاد صرف واردات کالاهای مصرفی و خدمات شده است. آمارهای رسمی تأیید میکند که بیش از540 میلیارد دلار در این هشت سال صرف واردات شده است!! بررسی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز نشان میدهد که سهم واردات کالاهای سرمایه ای از کل وارداتی که تا سال ۱۳۸۴ صورت گرفته حدود ۲۲ درصد بوده، که متأسفانه در سال۱۳۹۰ به حدود ۱۴ درصد کاهش پیدا کرده است و بقیه کالاهای وارداتی عمدتاٌ شامل اقلام مصرفی و واسطه ای بوده است. لکن در سالهای اخیر همواره این انتقاد به دولت آقای احمدی نژاد وارد شده است که دولت وی زمینه افزایش واردات کالاهای مصرفی را بیش از پیش فراهم کرده است به حدی که حتی بخشی از میوه های مصرفی کشور نیز از خارج وارد شده است.
بر اساس گزارش صندوق بین المللی پول، رشد اقصادی ایران در سال گذشته منفی 1.9 درصد بوده و برای سال جاری نیز انتظار می رود این رقم منفی 1.3 باشد.
Follow us on Twitter @TRENDNewsAgency