برنامه هسته ای ایران و اشتباهات تاریخی غرب - تحلیلگر خبرگزاری "ترند"

دالغا خاتین اوغلو رئیس بخش فارسی خبرگزاری "ترند"

یوکیا آمانو دبیر کل ژاپنی الاصل آژانس بین المللی انرژی اتمی در دومین گزارش رسمی خود در باره برنامه هسته ای ایران، بار دیگر برنامه هسته ای ایران را غیر شفاف خوانده است. با صرف نظر از ارزیابی مثبت توافق تبادل اورانیوم ایران از سوی جامعه جهانی، ارائه گزارش رسمی آقای آمانو همزمان با مذاکرات اعمال تحریمهای جدید علیه ایران از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد، بر روند این مذاکرات تاثیر خواهد داشت و موجب تسریع قبول اعمال تحریمهای جدید علیه ایران خواهد شد.

بر خلاف گزارشات محمد البرادعی دبیر کل سابق مصری الاصل آژانس بین المللی انرژی اتمی، دبیر کل جدید آژانس برنامه هسته ای ایران را بی پرده "غیر شفاف" خوانده و نسبت به آن ابراز نگرانی کرده است.

در این گزارش مطالبی در رابطه با وجود احتمالی رابطه میان برنامه هسته ای ایران با فعالیت نظامی این کشور و غیر شفاف بودن برنامه هسته ای ایران، تداوم روند غنی سازی اورانیوم در ایران با نادیده گرفته شدن قطعنامه های1737(2006) ، 1747(2007)، 1803(2008 ) و 1835(2008) شورای امنیت سازمان ملل متحد، دسترسی کنونی ایران به 2427 کیلو اورانیوم 3.5 درصدی و غنی سازی حد اقل 5.7 کیلو اورانیوم 20 درصدی تا ماه آپریل منعکس شده است.

گره کور روابط ایران و غرب دقیقا چیست؟

پاسخ این سوال شبهات موجود در مورد تلاش ایران برای دستیابی به سلاح های استراتژیک هسته ای، بدبینیهای تاریخی طرفین و منافع اقتصادی است. ناگفته پیداست که برنامه هسته ای ایران نیز بطور کامل در هاله ای از ابهام است و حکومت ایران سیاست و دیپلوماسی غیر طبیعی ای را در خارج و داخل کشور به نمایش گداشته است.

با توجه به فشارهای بی سابقه علیه مردم در داخل ایران و سیاست خارجی ناموفق، گرچه حق دادن به نیات صلح دوستانه حکومت احمدی نژاد از برنامه هسته ای دشوار است، با این حال با یک نگاه بی طرف به تاریخ 200 سال اخیر ایران، ادعاهای غرب را نمتیوان چشم و گوش بسته جدی گرفت.

البته که ایران بالقوه با 2.4 تن اورانیوم (3.5 درصدی) و ادامه غنی سازی تا 90 درصد قدرت تولید 2 الی 3 کلاهک هسته ای را خواهد داشت، لاکن غرب تا چه میزانی به ادعاها و تبلیغات ضد برنامه اتمی ایران صادق و رو راست است؟

کارشکنی بریتانیا و همراهی امریکا در دوران ریاست جمهوری  آیزانهاور علیه نخست وزیر محمد مصدق بعنوان یک قهرمان ملی در اذهان مردم و رهبر نهضت ملی و تلاش سیستماتیک مصدق از 1951 برای ملی سازی نفت هنوز از صفحه ذهن مردم فراموش نشده است.

پس از عدم حصول نتیجه دلخواه بریتانیا برای ادامه فعالیت شرکت نفت ایران-انگلیس (پرشیای قدیم) ارجاع این پرونده به دادگاه بین المللی لاهه و سازمان ملل متحد برای جلوگیری ملی سازی صنایع نفتی ایران، استقرار ناوهای نظامی در آبهای جنوبی ایران و تهدید به حمله نظامی، تطمیع و تهدید محمد رضا شاه 32 ساله برای امضای سند برکناری مصدق و در نهایت اجرای کودتای ناموق موسوم به "چکمه" (بوت) درسال 1952، بطور آشکار نشان دهنده دیدگاه های تحقیر کننده غرب نسبت به ایران است.

با اینکه عملیات چکمه با موفقیت اجرا نشد، در سال 1953 با درخواست وینیستون چرچیل (Sir Winston Leonard Spencer-Churchill) کهنه سرباز و نخست وزیر وقت انگلیس، ژنرال دوید آیزنهاور (Dwight David Eisenhower) رئیس جمهور وقت جمهوری خواه آمریکا در ایران کودتای براندازی "آژاکس" را اجرا کرد و حکومت مصدق بدون کمترین توان مقاومتی از هم پاشید.

با این سابقه غرب دو مسئله جای سوال دارد:

- آیا عدم به رسمیت شناختن غنی سازی اورانیوم در ایران از آن نوعی است که بریتانیا و به طبع آن امریکا 60 سال قبل در مورد ملی شدن نفت ایران و عدم به رسمیت شناختن حق مردم برای حاکمیت بر سرمایه های ملی داشتند یا موضع هسته ای جدید مقوله دیگری است؟

- استثمار ایران توسط روسیه و انگلیس در دوران حاکمیت قاجار، خصوصا دوران ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه، محمد علی شاه و احمد شاه و نهایتا قرارداد ننگین سال 1907 که در شهر سنت پترزبورگ میان بریتانیا و روسیه منعقد شد و به موجب آن ایران میان دو ابرقدرت تقسیم و اشغال شد، همچنین نفوذ دول خارجی در دوران حاکمیت رضا شاه و خصوصا محمدرضا پهلوی به سختی از سوی مردمی که در سال 1979 انقلابی خونین کرده و به استقلال خود دست یافته اند، فراموش خواهد شد.

در واقع بیشتر از اینکه غرب از ایران دلهره داشته باشد، ایران از غرب هراسان است.

با در نظرگرفتن مخالفت انگلیس با برنامه ملی سازی نفت ایران در دهه 50 و تحریمهای اعمال شده توسط بریتانیا بر صنعت نفت، بلوکه کردن داراییهای ایران در لندن و اقداماتی از این دست، امروز نیز بر با آن چیزی مخالف می شود که طبق کنوانسیون NPT حق هر کشور عضو این معاهده است که غنی سازی اورانیوم را انجام دهد.

البته ناگفته پیداست که افشای سایت "نطنز" در سال 2002 که مخفییانه ساخته شده بود و همچنین افشای دومین سایت غنی سازی ایران موسوم به "فوردو" که در اواخر سال گذشته میلادی افشا شد، شبهات موجود در باره برنامه های هسته ای ایران را افزایش داده است. لاکن درخواست شفافیت از ایران بخاطر اشتباهات تاریخی غرب بیهوده است.

دعوی ایران و غرب نه از نوع حقوقی، بلکه از دیرباز با واسطه های جاسوسی و اطلاعاتی بوده است. لازم به یاد آوری است که در سال 1953 هنگام تلاش برای کودتای دولتی علیه حکومت مصدق، کرمیت روزولت (Kermit Roosevelt) مامور اطلاعاتی سازمان اطلاعات آمریکا (CİA) و "اردشیر رپورتر" مامور سازمان اطلاعاتی انگلیس در راس بر اندازی شرکت کرده اند.

به هر حال تا غرب موضع خود نسبت به ایرانی که از سال 1850تحت استثمار بوده، شفاف نکند، نباید از ایران انتظار همکاری صادقانه داشت. درخواست شفافیت از ایران و انتظار گام بلند ایران بی نتیجه است.

Follow us on Twitter @TRENDNewsAgency