فاجعه غرور اتمی بعد از هفتاد سال

عکس: فاجعه غرور اتمی بعد از هفتاد سال / ایران

دالغا خاتین اوغلو، مدیر اخبار ایران بخش انگلیسی خبرگزاری ترند/

پنجاه وسه سال از انتشار کتاب "آیا بشر آینده ای دارد؟" به قلم برتراند راسل می گذرد، کتابی درباره لزوم خلع سریع سلاح هسته ای آمریکا، بریتانیا و اتحادیه جماهیر شوروی و هشدارها درباره دستیابی دیگر ملل به آن.

آنگونه که راسل و دهها نظریه پرداز دیگر پیش بینی کرده بودند، دامنه تولید این سلاح مرگبار که در نوع هیدروژنی آن قادر به انهدام کل تمدن بشری و احتمالا نسل آدم هم می شود، محدود به سه کشور نامبرده نشد، اکنون "حداقل" نه کشور دارای سلاح هسته ای هستند.

تجربه پرونده عبدالقدیر خان در پاکستان و دولت بی مسئولیت کره شمالی نیز نشان داده که امید به حفظ اسرار و تکنولوژی تولید سلاح هسته ای و عدم درز آن توسط کشورهای دارنده سلاح هسته ای به دیگر کشورها عملا خیالی بیهوده است.

به یاد داشته باشیم که پروژه منهتن آمریکا برای ساخت اولین بمب هسته ای تنها تلاشی بود برای پیشی گرفتن از آلمان نازی که مظنون به ساخت بمب هسته ای بود، اما بعد از جنگ جهانی دوم شواهد نشان داد که هیتلر اصولا چنین طرحی نداشته است و بدتر از همه، دستور بمباران اتمی هیروشیما و ناکازاکی توسط دولت آمریکا در سال 1945 به رهبری هری ترومن بود که در پی مرگ ناگهانی رئیس جمهور فرانکلین روزولت درست سه هفته مانده به پایان جنگ جهانی دوم، ریاست دولت را برعهده گرفت.

روزولتی که هنگام مرگش در بهبوهه شکست آلمان، روی میز او نامه سرنگشاده نیلز بور، دومین چهره شناخته شده علم فیزیک بعد از آلبرت انشتاین پیدا شد که درباره استفاده از این سلاح وحشتناک به شدت هشدار داده بود. بعد از این ماجرا، چندین دانشمند برجسته فیزیک، از جمله خود انشتاین نیز طوماری امضا کردند که خواستار خلع سلاح هسته ای شدند؛ چرا که تردیدی نبود که شوروی نیز ظرف چند سال به تکنولوژی ساخت آن پی خواهد برد.

در جریان جنگ سرد نیز تا جایی که نتایج سیاستهای ابرقدرتهای هسته ای نشان می دهد، نه تنها مذاکرات صمیمانه ای میان کمونیستها و کاپیتالیستها انجام نشد، بلکه به نام صلح و امنیت، بر دامنه و تعداد سلاحهای کشتار جمعی خود افزودند.

هدف من خاطر نشان کردن چند موضوع در روزی است که مذاکرات گروه 5+1 و ایران در وین برگزار می شود:

1- فلسفه ساخت سلاح هسته ای در هیچ کدام از کشورهای دارنده سلاح اتمی، حمله به کشور دیگری نبوده است. سلسله ای که از یک ظن اشتباه آمریکا به هیتلر آغاز شد و به فاجعه بمباران ژاپن رسید.

2- شعارهای میهن پرستانه و بشردوستانه ای که در توجیه لزوم تولید و حفظ سلاح هسته ای برای مقابله با دشمن ارائه می شود و چنان به خورد جامعه داده می شود که هیچ ملتی هنوز هم حاضر به خلع سلاح هسته ای ارتش خود نیست، چرا که این را نوعی تسلیم در مقابل دشمن می پندارد. برای نمونه هیچ نامزد ریاست جمهوری، حتی در کشورهای دموکراتیک غرب نمی تواند با شعار خلع سلاح هسته ای رغبت کسی را جلب کند.

به یاد داشته باشیم، طرح موزیانه نیکیتا خروشچف دیکتاتور شوروی سابق در سال 1959 برای خلع جهانی سلاح هسته ای را که با علم به اینکه غرور غرب هرگز حاضر به پذیرش صمیمانه این موضوع نخواهد شد، ارائه داد و غرب هم موزیانه بودن این پیشنهاد را بهتر از خود خروشچف می دانست. بینشهایی که کاپیتالیسم را شیطان می داند، یا مرگ را بر "قرمز" بودن ترجیح می دهد، اصولا انگیزه ای برای صلح ندارند.

3- استفاده ابزاری از علم و بی اعتنایی دولتمردان به صاحبان علم، بینش و عقل سلیم که هنوز حتی با شدتی بیشتر ادامه دارد و به رغم تلاش خود دانشمندان که نام آنها در پروژه منهتن کشیده شده یا دانشمندان نسل بعدی مانند استون هاوکینگ که در ابتدای اثر "جهان زیر پوست گردو" بلافاصه حکم به تبرئه انشتاین در موضوع بمب هسته ای میدهد، هنوز هم پدران بمب هسته ای دولتها عنوان "قهرمان ملی" را با آبروی این دانشمندان به یدک می کشند.

4- تجربه بازدارندگی موفق کشورهای دارنده سلاح هسته ای، بطوری که به رغم فروپاشی یا سقوط دولتها، هیچ کشور خارجی جسارت حمله به آنها را نداشته است.

5- همیشه تضاد منافع و تهدید نظامی علیه هر کشوری وجود دارد و تا زمانی که سلاحهای استراتژیک در دست معدودی از کشورها است، کشورهای دیگر اصولا حسی از حداقل امنیت نخواهند داشت.

6- همیشه خطای فنی یا انسانی در کنار حماقت بشری یا تهدید شدید امنیت ملی توسط دول دیگر وجود دارد که فاجعه هسته ای را هر زمانی اجتناب ناپذیر می کند. از طرفی دامنه استفاده در سلاح هسته ای محدود به کشور مورد حمله قرار گرفته نمی شود و برای نمونه بمباران هیدروژنی مسکو بسته به مسیر وزش باد، میلیونها نفر کشته در پاکستان، هند، چین یا بریتانیا و فرانسه بر جای خواهد نهاد.

موضوع ایران

اکبر اعتماد، نخستین رئیس سازمان انرژی اتمی ایران در زمان شاه در گفتگویی که مارس 2013 با بی بی سی داشت، می گوید که "شاه عقیده داشت که به اندازه کافی در منطقه قدرتمند است و می تواند از منافع خود در منطقه دفاع کند، بنابراین نیازی به بمب اتمی ندارد. اما به من گفت که اگر این وضعیت تغییر کند، مجبور خواهیم بود برای ساخت بمب اتمی اقدام کنیم".

ایران زمان شاه قدرتمندترین رژیم خاورمیانه بود و متفق نزدیک غرب. اکنون توان نظامی هوایی و دریایی کشورهای همسایه ایران، مانند ترکیه و عربستان به شدت نیرومندتر از این کشور است، دو کشوری که بر سر رهبری جهان اسلام با ایران در حال کشمکش هستند.

بمبهای هسته ای اسرائیل، روسیه و پاکستان، پایگاههای نظامی آمریکا در خلیج فارس، دشمنی عمیق ایران با اسرائیل و مهمتر از همه ادامه اطلاق واژه "انقلاب" به دولت "جمهوری اسلامی" بعد از 35 سال پایان یافتن انقلاب، تلاش برای حفظ هلال شیعی در حالی که یک جنگ هشت ساله با عراق را تجربه کرده، همگی دال بر نیاز فوری ایران به ساخت سلاح استراتژیک است، اما در واقعیت هیچ مدرک معتبری برای اثبات این موضوع وجود ندارد.

عدم صمیمیت قدرتهای هسته ای در مواجهه با همدیگر و خصوصا با کشورهایی که سلاح استراتژیک ندارند، چشم پوشی از فجایعی که در کشورهای متفق خود روی می دهد و استفاده ابزاری از برجسته کردن موضوع حقوق بشر در برخی کشورهای دیگر و از همه مهمتر عدم تمایل آنها به امحای سلاحهای هسته ای خود، بزرگترین دلیل برای اشاعه سلاحهای هسته ای در جهان است.

تکلیف برنامه هسته ای ایران روشن است، این کشور تا 6 ماه دیگر عملا حتی اورانیوم لازم برای ساخت سلاح هسته ای را نمی تواند تا غلظت 90 درصدی تامین کند، اگرچه تولید ایزوتوپهای 235 تا غلظت بالای 90 درصد، صرفا عمل مکانیکی و وابسته به زمان است که به تکنولوژی جدیدتر از آنی که سانتریفیوژهای ایران دارند، نیاز ندارد. البته، فاکتور اورانیوم تنها یک مرحله از پروسه ساخت سلاح هسته ای است، نه همه آن.

در این فرصت تاریخی می توان تجربه کذایی "غرور ملی" و حس "تسلیم در مقابل دشمن" را به یک سو نهاد و وارد مذاکرات صمیمی شد. مذاکراتی که به دور از خود برتر بینی و تحقیر طرف مقابل صورت پذیرد.

نزدیکی غرب و ایران بر خلاف هشدارها و نگرانیهای اسرائیل و اعراب، نه تنها به زیان آنها نیست، بلکه خاورمیانه را از کابوس شیوع سلاحهای هسته ای در کوتاه مدت نجات خواهد داد، منطقه ای که اغلب دولتهای آن عموما چندان ثبات و پایگاه مردمی نیز ندارند که حماقت احتمالی دولتمردان را به حساب تصمیم ملت آن کشورها بگذاریم. می گویم در کوتاه مدت، چون تا زمانی که حتی یک سلاح هسته ای در دنیا باقی است، نمی توان به رفع خطر نابودی جهان در دراز مدت دلخوش بود.

Follow us on Twitter @TRENDNewsAgency